loading...
آموزش ها
تبلیغات ویزه
        sms.mida-co.ir



       
       
M:A بازدید : 251 دوشنبه 12 فروردین 1392 نظرات (0)

برای هر قسمت کار خود یک برآورد ریسک تهیه کنید.

هدف از این کار تعیین نقاط بحرانی هر گوشه از کسب و کار شماست. بعد از اینکه کل فرایند کسب و کار خود را ارزیابی کردید تا نقاط بحرانی کسب و کار خود را تعیین کنید می توانید فعالیت های مختلف کسب و کار خود را الویت بندی کنید تا مشخص نمایید کدام یک از آنها احتیاج به طرح های احتیاطی دارند و کدام یک می توانند نادیده گرفته شوند. قبل از اینکه شروع به اقدام کنید این مراحل را بررسی و بازبینی نمایید.

فرایند تحلیل خطرات و ریسک های هر کسب و کاری که در این روش مورد بررسی قرار می گیرد بر دو نوع اطلاعات برای محاسبه احتمالات و نقاط بحرانی یک کسب و کار توجه دارد.

در این تحلیل یک نکته بحرانی وجود دارد. هر فعالیت، فرایند، ارتباطات و شخص ثالث می تواند و باید یک ضریب ریسک دریافت کند که درباره نحوه تعیین این ضریب ریسک در ادامه صحبت خواهیم کرد. همچنین احتمال بروز مشکل هم برای هر یک از موارد ذکر شده در نظر گرفته می شود. این بدان معناست که یک فعالیت که مثلاً ضریب ریسک 5 دارد ممکن است به خاطر ایجاد مشکل یک شریک تجاری که احتمال بروز آن 60 درصد یا حتی یک مشکل داخلی شرکت که احتمال بروز آن 20 درصد است دچار بحران شود. و همین فعالیت به علت بروز مشکلی دیگر می تواند می تواند نمره بحرانی/ احتمال دیگری دریافت کند. که برای درجه بندی آن می توانید از ماتریس زیر کمک بگیرید. تا مشخص کنید هر فعالیت یا فرایند در صورت بروز مشکلات مختلف چقدر بحرانی است و در عین حال میزان وقوع آن چقدر است. در ماتریس زیر هر خانه حاصلضرب دو خانه عمودی و افقی است که با رنگ خاکستری مشخص شده اند. خانه ای که با رنگ قرمز کم رنگ مشخص شده است بیشترین احتمال وقوع (5) را دارد و در صورت وقوع هم بسیار بحرانی (5) است.

پس از این که میزان بحرانی بودن ریسک و احتمال وقوع آن مشخص شد شما می توانید با استفاده از این ماتریس نمره بحرانی/ احتمال آن را محاسبه کنید.

 

احتمال وقوع مشکل

زیاد

 

 

 

 

 

 

 

کم

5

10

15

20

25

4

8

12

16

20

3

6

9

12

15

2

4

6

8

10

1

2

3

4

5

                                                          کم                                                                                          زیاد

 بحرانی بودن ریسک

حال می توانید برای یک مشکل مشخص و  هر سیستم، رابط، شخص ثالث یا فعالیت کسب و کار خود با توجه به نمره بحرانی/ احتمال آن یک نقشه احتیاطی تعیین کنید.

برای مشخص کردن میزان بحرانی بودن ریسک (که برای فعالیت های حرفه ای ، فرایند ها، رابط ها و افراد ثالث باید انجام گیرد.) به این صورت عمل می کنیم:

هر فعالیت حرفه ای با توجه به آثار مختلف آن که گریبانگیر کسب و کار شما خواهد شد از قبیل از متوقف شدن، از کار افتادن یا تغییرات اساسی باید مورد توجه قرار گیرد:

  1. انواع پیشامد هایی که ممکن است بر یک فعالیت حرفه ای تاثیر منفی بگذارد.

  2. بدترین حالت و بهترین حالت در صورت بروز مشکلات مختلف برای هر فعالیت حرفه ای مشخص گردند. با توجه به این وضعیت ها تهدید ها مورد بررسی قرار گیرند.

  3. ضرر و زیانی که این پیشامد ها باعث می شوند از زمانیکه آغاز می شوند تا زمانیکه بحران پایان می بابد.

 

خطراتی که هر کسب و کاری را تهدید می کند

ایمنی

  1. احتمال تلفات جانی اعم از از دست دادن جان پرسنل و جراحاتی که ممکن است پیش آید.

  2. احتمال وقوع بلایا و تصادفات مهیب از قبیل آتش سوزی، انفجار، فروریختن بنا ها و...

  3. خسارت های محیطی

  4. امنیت اداری و ساختمانی

 

درآمد ها و بودجه ها

  1. از دسترس خارج شدن درآمد های قابل وصول

  2. از دست دادن مشتریان وفادار

  3. از دست رفتن موقعیت ها به خاطر زمان رسیدن به بازار

  4. از دست رفتن درآمد های غیر قابل وصول

 

هزینه ها

  1. هزینه هایی که در نتایج مشکلاتی بوجود آمده اند قابل پیشگیری بوده اند.

  2. هزینه هایی که در اثر از دست دادن تخفیف ها، افزایش هزینه انبارداری، تغییرات سیستم فروش و از این قبیل بوجود می آیند.

  3. هزینه های امنیتی

 

قانونی

  1. مشکلاتی که در اثر تغییرات در قوانین ممکن است بوجود بیاید.

  2. کار ها و نتایجی که ممکن است منجر به اقامه د عوی علیه شرکت شود.

 

مشکلات در معرض عموم

  1. از دست دادن مشتریان

  2. بدنامی شرکت

  3. از دست دادن اعتماد سهام داران

  4. از دست دادن اعتبار در برابر سرمایه گذاران

 

شکاف امنیتی

  1. شکاف امنیتی در سیستم که منجر به دزدی یا از دست رفتن اطلاعات شود.

  2. شکاف امنیتی در سیستم که منجر به از دست دادن سرمایه های شرکت شود.

  3. مشکلات در خود سیستم امنیتی

 

مشکلات ایمنی را می توانید به صورت بله یا خیر ثبت کنید ولی همه انواع دیگر ریسک بر اساس معادل پولی آنها تخمین زده می شوند اگر چه می توانید بعضی از مشکلات ایمنی را با معادل پولی آن ثبت کنید.

تخمین زدن ریسک ها با پول می تواند کاری غیر دقیق یا حتی غیر ممکن باشد. در این گونه موارد به سختی می توان بحرانی بودن یک فعالیت را مشخص کرد و در الویت ها و نقشه های احتیاطی جایی برای آنها تعیین کرد. روش های مختلفی برای تعیین ضریب یا درجه بحرانی بودن در هر کسب و کاری وجود دارد ولی از هر روشی استفاده کنید در نهایت باید یک مقدار عددی برای ضریب بحرانی بودن تعیین کنید همچنان که در ادامه مطلب خواهید دید.

1 = هیچ تاثیری ندارد یا تاثیر آن برای کسب و کار شما مخرب نیست.

2 = تاثیر کمی دارد می تواند سرعت را کم کند یا باعث ایجاد مشکلی در آینده شود اگر مشکل پس از 30 تا 60 روز برطرف نشود

3 = تاثیر متوسط سرعت را کم می کند و باید در عرض 2 تا 4 هفته رفع گردد.

4 = تاثیر زیاد در اذهان عمومی، هرینه بالا، ریسک های قانونی یا ایمنی دارد و باید در عرض 1 تا 7 روز رفع گردد.

5 = رفع مشکل به سختی امکان پذیر است. این مشکل باعث از دست دادن بخش عمده درآمدها خواهد شد یا ممکن است به قیمت زندگی افراد تمام شود و باید ظرف 24 ساعت رفع گردد.

 

برای ارزیابی احتمال وقوع

1- برای هر فرایند، ارتباط و شخص ثالث انواع مشکلاتی که ممکن است رخ دهد باید مورد توجه و بازبینی قرار گیرد. حال هر کدام از این مشکلات می تواند بر فعالیت های حرفه ای، ارتباطات و اشخاص ثالث مرتبط با کسب و کار شما تاثیر گذار باشد. اکنون برای هر کدام از موارد فعالیت های حرفه ای، ارتباطات و اشخاص ثالث باید یک پرونده تهیه کنید تا مشکلاتی را که احتمالاً رخ خواهد داد در این پرونده مشخص نمایید برای هر مسئله ای که مشخص می کنید باید  پروندهای خود را بازبینی کنید و یک برنامه احتیاطی فنی/مدیریتی برای این مشکل به پرونده های خود اضافه نمایید.

2- برای هر موردی که در قسمت قبلی به آن اشاره کردیم فعالیت های حرفه ای تحت تاثیر را تعیین کنید و به پرونده فوق اضافه نمایید. به عبارت دیگر لیستی تهیه می کنید که شامل کلیه فعالیت های تحت تاثیر مشکلات احتمالی هستند.

3- لیستی که از فعالیت های تحت تاثیر درست کرده اید را برای تهیه برنامه و نقشه احتیاطی به صورت زیر استفاده کنید.

4- برای هر فعالیت حرفه ای انواع مشکلات مرتبط با آن را که ممکن است رخ دهد مشخص نمایید

5- خوب حال در نقشه احتیاطی خود این مشکلات را وارد کنید ( اگر قبلا این کار را انجام نداده اید.)

6- این مشکلات در نقشه احتیاطی شما به عنوان  اطالاعات اصلی استفاده می شوند تا نقشه احتیاطی تهیه شود.

برای هر سناریوی وقوع مشکل یک ضریب احتمال وقوع ثبت کنید که از 1 تا 5 باشد و بر این اساس:

   1 = 0 تا 20 درصد

   2 = 20 تا 40 درصد

   3 = 40 تا 60 درصد

   4 = 60 تا 80 درصد

   5 = 80 تا 100 درصد

 

نمره بحرانی/ احتمال تعیین کنید

از ضرب ضریب بحرانی تعیین شده برای هر کدام از توابع مورد بحث ( از قبیل فرایندها، ارتباطات، اشخاص ثالث و فعالیت های حرفه ای ) در احتمال وقوع مشکل این نمره بدست می آید.

مثال:

ضریب بحرانی 5 ضرب در احتمال وقوع مشکل 4 برابر است با نمره بحرانی/ احتمال  20

این نمره را برای هر یک از موارد یاد شده و جایی که احتمال وقوع یک مشکل را می دهید مورد استفاده قرار می گیرد. به این ترتیب عددی بدست آورده اید که هم حساسیت یک فعالیت یا تابع کسب و کار شما را در خود دارد و هم احتمال وقوع آن را در نظر گرفته است.

 

برای فرایند های حرفه ای غیر بحرانی نقشه احتیاطی طرح نکنید.

همه فرایند های حرفه ای خود را بررسی کنید و ببینید از بین آنها می توانید بعضی ها را که کم اهمیت هستند حذف کنید؟  مثلاً وقتی که فعالیتی غیر ضروری است ( یا حساسیت آن کم است یا همان ضریب بحرانی آن کوچک است) نقشه احتیاطی برای آن لازم نیست.

برای حذف یک نقشه احتیاطی بهتر است با مسئولین آن فرآیند و کسانیکه با آن درگیر هستند مشورت کنید اما به خاطر داشته باشید هیچ پروژه ای که به ایمنی و جان انسان ها و بهداشت و محیط زیست مربوط است را حذف نکنید چون اگر حتی خود به این مشکلات اهمیت نمی دهید مطمئن باشید سازمان های مرتبط به سراغ شما خواهند آمد و ممکن است کل کسب و کار شما را به خطر بیندازند.

همچنین می توانید هر پروژه ای را که توسط  شرکت یا افرادی دیگر انجام می شود حذف کنید.

 

فعالیت های حرفه ای را که به یک نقشه احتیاطی نیاز دارند لیست و الویت بندی کنید.

با لیست کردن و الویت بندی کردن فعالیت های مربوط به کسب و کار خود مفهوم نقشه احتیاطی برای شما واضح تر می شود و می فهمید که چه باید بکنید. بعضی سازمان ها به سادگی و فقط بر اساس میزان حساسیت یک فعالیت نقشه احتیاطی خود را الویت بندی می کنند ولی بعضی سازمان ها برای قضاوت درباره الویت بندی طرح احتیاطی خود علاوه بر حساسیت یک فعالیت به منابع و زمان محدود خود هم توجه می کنند. در اینجا دیدگاه هایی را به شما معرفی می کنیم که می تواند به شما در الویت بندی طرح های احتیاطی کمک کند.

 

ملاحظات احتمالی برای الویت بندی

  1. به همه سناریو های بروز مشکل برای همه فعالیت ها و فرایند های کسب و کار یک نمره بدهید بر اساس نمره بحرانی/ احتمال

  2. به همه موارد مرتبط به ایمنی بالاترین نمره را بدهید و سپس به بقیه موارد بر اساس همه تهدید هایی که برای آن وجود دارد نمره بدهید.

  3. یک بازبینی واقع بینانه در لیست خود انجام دهید. به عنوان مثال خطر افزایش قیمت یا خطر از دست دادن درآمد فروش کدام بحرانی تر است؟

  4. طرح احتیاطی خود را ساده سازی و کاربردی کنید و کار هایی را که باید انجام شود به نفرات اجرایی سازمان خود توصیه نمایید. و بر اساس آن بخواهید مشکلاتی را که الویت بالا دارند بر طرف کنند.

 

بازتاب الویت ها را در پروژه احتیاطی خود مشخص نمایید.

اکنون طرح احتیاطی شما باید به پروژه احتیاطی تبدیل شود بنابراین آنرا بازبینی کنید و برای هر الویت خود یک وظیفه تعیین کنید و مشخص کنید چه کسی مسول کدام کار است.

 

به عنوان یک تمرین مدیریتی ریسک های شناسایی شده را تحت نظر بگیرید

در نتیجه پروژه هایی که تعریف می شوند تغییراتی رخ خواهد داد. برای اینکه مطمئن شوید عملیات شما نتیجه بخش بوده است هر تغییر را بررسی نمایید آیا ریسک کم شده بیشتر شده یا کلا رفع گردیده است. اگر لازم است پروژه های احتیاطی خود را بازبینی کنید و اصلاحات لازم را انجام دهید.

M:A بازدید : 334 دوشنبه 12 فروردین 1392 نظرات (0)

شغل من رونق بخشیدن به کسب و کار دیگران است. و هنگامی که یک مشتری به سراغ من می آید قبل از این که برای بازاریابی برنامه ای بریزیم چند کار هست که باید انجام دهیم. چون هدف این است که برنامه ای که برای بازاریابی تعیین می کنیم منجر به جذب مشتری های بیشتری شود. یکی از اولین کار هایی که با صاحبان مشاغل انجام می دهیم و من تاکید زیادی روی آن دارم این است که بازار هدف خود را کاملاً واضح و روشن مشخص نمایند و مشتری ایده آل خود را بشناسند.

و در بیشتر مواقع قانع كردن آنها یکی از سخترین مراحل کار است. آنها معمولاً شک و تردید خود را به عنوان محدودیت های خود قلمداد می کنند. و معمولاً این گونه پاسخ می دهند: « اگر من روی یک کار خاص تمرکز کنم یا فقط به مشتری های خانم بپردازم یا فقط با تعداد خاصی کار کنم درآمد خود را محدود خواهم کرد و پتانسیل درآمد زایی خود را محدود خواهم کرد و موقعیت های زیادی را از دست خواهم داد من نمی توانم چنین کاري بکنم.» و احتمالاً می دانید پاسخ من چیست « البته شما نمی توانید این کار را انجام ندهید!»

اجازه دهید کمی شفاف تر موضوع را بررسی نماییم. آنچه می گویم حاصل تجربیات خودم و مشتریانم است. اول اینکه با مشخص و شفاف شدن مشتری ایده آل به این معنا نیست که شما قرار است فقط با این مشتری ها کار کنید سخن من این نیست که موقعیت ها و فرصت هایی را که برای شما پیش خواهد آمد نادیده بگیرید و مشتریان دیگر را رد کنید ( مگر اینکه آنها افرادی باشند که به هیچ وجه نمی خواهید با آنها کار کنید.)

اجازه دهید مثالی بزنم. فرض کنید من برای کار خودم به یک نفر احتیاج دارم که به صورت اینترنتی و در خانه خودش برایم کار کند خوب در چنین وضعیتی خانم های خانه دار بازار هدف شما را تشکیل می دهند و در عین حال این که چه کسی کار را انجام دهد خیلی برای شما مهم نیست بلکه کیفیت کار اوست که برای شما مهم است. ولی به هر حال این فرد مشتری ایده آل شماست. حال اگر مردی تواناتر یافتید که حاضر شد به صورت پاره وقت برای شما کار کند و تخصص او هم بدرد شما بخورد آیا باید به او پاسخ منفی بدهید؟ البته که نه. اگر او کسی است که می خواهید با او کار کنید و از توانایی هایش استفاده کنید. من با این مثال می خواستم روشن کنم که مشخص کردن بازار هدف به معنای از دست دادن فرصت ها و کاهش درآمد نیست به هیچ وجه.

شاید برای شما جالب باشد اگر بدانید هدف از مشخص کردن بازار هدف چیست؟ شما فقط به این منظور بازار هدف را مشخص می کنید. که بتوانید بر روی هدف و برنامه شغلی خود تمرکز بیشتری داشته باشید. به عبارت دیگر شما روی گروه خاصی از افراد تمرکز کرده اید که در بعضی چیز ها با هم اشتراک دارند. اکنون به مراتب واضح تر می توانيد مشکلات این گروه را ببینید، بفهمید آنها به دنبال چه هستند راه حل مشکل آنها چیست و چه کاری برای آنها می توانید انجام دهید و چه کاری بیشترین تاثیر را در جذب و جلب رضایت آنها دارد. وقتی که این کار را بکنید خواهید دید که امکانات شما با آنها حرف می زند. پیام های شما در بازار یابی مشکلات آنها را به چالش می کشد. و شما راه حلی را ارائه خواهید کرد که آنها به دنبالش بودند. حال اگر در این خلال مشتری هایی خارج از بازار هدف خود یافتید چه بهتر آنها را از دست ندهید.

فرض کنید بازار هدفی مانند آنچه در زیر می آید دارید:

فرض کنید مشتری ایده آل یا بازار هدف خود را به صورت واضح و روشن مشخص نکرده باشید و از خانه خارج شده اید تا کالای خود را بفروشید و در میان آن همه سر و صدا و شلوغی می خواهید جنس خود را بفروشید مانند این است که جلوی در خانه خود ایستاده اید و فریاد می زنید بیایید به من نگاه کنید این چیز ها را بخرید! تقریبا هیچ کس به شما گوش نمی دهد.

حال اگر برای فروش همین کالا به صورت شفاف بازار هدف یا مشتری ایده آل خود را مشخص کرده باشید به راحتی بهترین مکان را برای فروش جنس خود خواهید یافت. گویی اتاقی پیدا کرده اید که پر از مشتری ایده آل شماست و همه آنها مشتاق شنیدن صدای شما هستند. آنها با پیغام شما برانگیخته می شوند. و حل مشکل خود را به دست شما یا کالای شما خواهند دید.

خوب فرض کنید می خواهید کسی را استخدام کنید که مشکل شما را حل کند. چه جور آدمی را لازم دارید؟ آیا به تخصص خاصی نیاز دارید؟ آیا می خواهید با افراد کارآمد با تجربه صنعتی استفاده کنید؟ آیا می خواهید کسی را استخدام کنید که شما را درک کند و برای کسب و کارتان دلسوز باشد!

و آنگاه که صحبت از بازار یابی برای هر کسب و کاری می شود صاحب آن حساس تر و دقیق تر می شود چون درآمدش به آن وابسته است حال اگر روی گروه خاصی از مردم متمرکز شويد که مشتریان ایده آلش در این گروه قرار دارند همانند لیزری پر قدرت تمرکز کرده ايد. شما به متخصصی تبدیل می شوید که مشکل گروهی از مردم را حل می کند و کسب و کار شما در بین این افراد شهرت پیدا می کند.

بنابراین هم اکنون روی بازار هدفی تمرکز کنید که درباره آنها زیاد می دانید یا از کار کردن با آنها لذت می برید یا می خواهید درباره آنها بیشتر بدانید يا حتي فكر مي كند آنها سود بيشتري براي شما دارند. درباره بازار مورد نظر خود تحقیق کنید و ابزار های بازاریابی خود را به روز رسانی کنید آنگاه است که بازاریاب های شما با مشتریان ایده آل ارتباط برقرار می کنند. آنگاه بازار خود را در جایی که مشتری شما وجود دارد گسترش دهید و به دنبال حل مشکلات این گروه از مشتریان باشید درباره انها و رفتار هایشان تحقیق کنید.

و هنگامی که بازار هدف خود را مشخص کردید خواهید دید که از بازاریابی لذت می برید از برخورد با مشتریان خود لذت بیشتری خواهید برد و خواهید دید که درآمد شما افزایش خواهد داشت حتی بیش از آنچه که خود فکر می کرده اید. پس چرا معطلید بروید و شروع کنید.

M:A بازدید : 237 دوشنبه 12 فروردین 1392 نظرات (0)

 

 موفقيت اتفاقي نيست و نياز به سعي تلاش دارد البته با چشمان باز آنهم در بازار امروز كه رقبا از آخرين فنون براي از صحنه خارج كردن همتايان خود تلاش مي كنند اگر مي خواهيد در بازار پيشرو باشيد و با قدرت پيش برويد هيچ راهي نداريد جز اينكه براي بدست آوردن بازار هاي جديد و حفظ بازار هاي ارزشمند فعلي برنامه داشته باشيد.  همه جزییات و توصیفات لازم را باید واقع بینانه در طرح خود بگنجانید. محصول و خدمات خود را در هر مرحله ارزیابی کنید. در اين مقاله مراحل تهيه یک برنامه و طرح موفق برای هر کسب و کاری را تقديم مي كنيم به اميد اينكه مفيد باشد.

 

کالا یا خدمات خود را توصیف کنید

 محصول خود را مشاهده نمایید. چگونه به نظر می رسد؟  چه مواد اولیه ای نیاز دارید؟ چه کنید تا کالا یا خدمات شما چشم ها را میخکوب نماید؟ چه دليلي دارد كه مشتري از بين رقبا كالا يا خدمات شما را انتخاب نمايد؟ چگونه كالاي برجسته و متفاوت خواهيد داشت. آنچه به نظرتان می رسد را بنویسید.

 

بازار را ارزیابی نمایید

 بازار شما کجاست؟ مشتریان شما که هستند؟ آنها کجا خرید می کنند؟ آنها کجا زندگی می کنند؟ چقدر سن دارند؟

 

رقبا که هستند

 رقبای شما که هستند؟ چقدر قدرت دارند؟ چگونه می توانيد بر آنها غلبه نمایید؟

 

بازاریابی

 چگونه برای کالا و خدمات خود بازار پیدا می کنید؟ چه نمایی از شرکت خود می خواهید به نمایش بگذارید؟ کجا می خواهید تبلیغات کنید؟ مشتری تبلیغات شما چه کسانی هستند؟ بسته بندی شما به چه شکل خواهد بود؟

 

فروش

 کجا کالا و خدمات خود را به فروش خواهید رساند؟ چگونه مشتریان خود را خواهید یافت تا کالای خود را بفروشید؟ چه موقع فروش دارید؟ پیش بینی فروش شما چقدر است؟

 

تولید

 کالای خود را چگونه تولید خواهید کرد؟ این مرحله را به پله های کوچک و با جزییات توصیف کنید. چه مواد اولیه و ملزوماتی برای تولید کالای خود نیاز دارید؟ کی و کجا کالای خود را تولید می کنید؟ هزینه تمام شده هر محصول شما چقدر است؟

 

سرمایه گذاری

 برای شروع به کار چقدر پول لازم دارید؟ سود ناخالص شما چقدر است؟

 

راه چاره

 اگر به فورشی که پیش بینی کرده اید دست نیافتید چه می کنید؟ اگر تولید شما کیفیت مناسب نداشت چه راه حلی برای آن موقع دارید؟ اگر به پولی بیش از آنچه فکر می کردید نیاز داشتید چه باید بکنید؟ به خصوص اگر بار اول است که می خواهید کاری را شروع کنید احتمالا با موانع بسیاری روبرو خواهید شد بنابراین بهتر است برای رویایی با این شرایط هم پیش بینی هایی کرده باشید و اندوخته ای داشته باشید.

 

یا اینکه می توانید هیچ طرح کاری ننویسید. خوب حقیقت این است که تا زمانیکه کار را شروع نکرده اید از تخیل خود استفاده کرده اید و خیلی از پیش بینی ها هم ممکن است به حقیقت نپیوندد و یا ممکن است شرایطي حکمفرما شود که قبلاً حتی به آن فکر هم نکرده اید. و اگر بخواهید سرمایه گذار هم پیدا کنید احتمالا با این طرح نمی توانید او را متقاعد کنید ولی هدف از همه این کار ها این است که بتوانید اولین مشتری خود ار راضی و خوشحال روانه کنید. باید بتوانید به سرعت کالای خود را بفروشید و دوباره سرمایه خود را وارد چرخه تولید نمایید. در این صورت است که می توانید بگویید برای خود کسب و کاری دارید و اکنون می توانید مشکلات را درک کنید و حال می توانید طرحی کارا بنویسید که به کسب و کار شما رونقی دو چندان بدهد.

M:A بازدید : 201 دوشنبه 12 فروردین 1392 نظرات (0)

تبلیغات وسیله ای است كه به كمك آن در باره كالا يا خدمات خود اطلاعاتي به خريداران ارائه مي نماييد. و براي اينكه تاثير گزار باشد باید این کار را به بهترین نحو انجام دهید. در این مقاله نکاتی برای ارائه یک تبلیغ موثر در اختیار شما قرار می گیرد.

 

هدف تبلیغات خود را مشتریان عمومی قرار دهید.

 هر جمله یا عبارت باید خریداران كالاي شما را هدف بگیرد. اما بسیاری از تبلیغات به اندازه کافی براي خريداران ایجاد انگیزه نمی کنند تا نیاز خود را از آن طریق تامین کنند. تبلیغات شما باید به نیاز خریدار بپردازد و روی آن تاکید کند. وقتی در حال نوشتن طرح تبلیغاتی خود هستید تاکید خود را روی نیاز او قرار دهید. مطمئن شوید مشتری چه می خواهد و در مقابل شما چه می خواهید.

 

باید احساسی از ضرورت در مشتری ایجاد کنید.

 به مشتریان خود بگویید: " شما برای رسیدن به هدف خود به این محصول نیاز دارید!" مشتری باید احساس نیاز فوری پیدا کند و برای اینکه چنین احساسی در مشتری ایجاد نمایید به اندازه کافی تحقیق کنید. نياز مشتري را بشناسيد حتي اگر لازم است در كالا يا خدمات خود اصلاحاتي انجام دهيد فراموش نكنيد امروزه اين كار هم جزئي از فرايند بازار يابي محسوب مي شود.

 

باید لیستی از مزایا داشته باشید.

 آیا با استفاده از این کالا فردی عاقل تر یا سالمتر یا سریعتر به نظر خواهید رسید؟ روی مشتری خود تمرکز کنید نه کسی که سفارش تبلیغات می دهد. بیشتر این مزایا باید با مهارت در تبلیغ گنجانده شود. این تلف کردن وقت و هزینه است اگر برای یک تبلیغ مزایای کالا یا خدمات خود را مشخص نکنید.

 

به مشتری باید بگویید چه کاری باید انجام دهد.

 به مشتری خود بگویید که اکنون کالای خود را سفارش دهد. بسیاری از طراحان تبلیغات این گونه حدس می زنند که مشتریان با ایمیل و تلفن با آنها تماس می گیرند و درباره این کالا از آنها اطلاعات می گیرند. شاید علت این باشد که تبلیغات رسانه ای دارای محدودیت هایی باشند ولی در اینترنت آزادی عمل شما بیشتر است. به مشتریان بگویید چه کنند.  کانال های مختلفی برای ارتباط در اختیار مشتریان قرار دهید. شايد اكنون كه تبليغات شما را مشاهده مي كنند قصد خريد داشته باشند آيا به اندازه كافي در دسترس آنهخا هستيد؟

 

مطالعه کنید.

 شما هیچوقت همه چیز را نمی دانید در این زمینه کتاب ها و مقالات زیادی وجود دارد راههایی وجود که می توانید با کمترین هزینه بهترین تبلیغات را انجام دهید. برای اینکه رسانه مناسب را برای تبلیغ کالای خود بیابید باید در مورد آن به اندازه کافی اطلاعات داشته باشید. برای طراحی یک تبلیغ هم به مطالعه کافی نیاز دارید. و از منابع موجود در اینترنت می توانید اطلاعات با ارزشی در این زمینه پیدا کنید.

تبلیغات

تعداد صفحات : 153

درباره ما
Profile Pic
سلام نیاز به همکار:از دوستانی که در برنامه نویسی یا وبلاگ نویسی سررشته دارند دعوت به همکاری در سایت آموزشها می شود لطفا با ما تماس بکیرید و شماره بگذارید.(در قسمت تماس با ما)
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    ازکدام بخش بیشتر خوشتان آمد
    خلاصه آمار
    آمار سایت
  • کل مطالب : 610
  • کل نظرات : 63
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 91
  • آی پی امروز : 119
  • آی پی دیروز : 105
  • بازدید امروز : 369
  • باردید دیروز : 271
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 369
  • بازدید ماه : 6,505
  • بازدید سال : 59,070
  • بازدید کلی : 730,026
  • کدهای اختصاصی

    رنک الکسا

    وضعیت آب و هوا

    پیچک

    ديكشنري آنلاين
    نرخ ارز